سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی

من هنوز اینجا نفس می کشم زیر پرواز خاکستریِ تکراریِ این شهر پر درد زیر همین آسمان به غروب نشسته زیر پای سم اسبان ارابه هایی که از آن سوی دنیا آمده ا ند بی غوغای زندگی... خسته و در هم شکسته ام مرا از این جا رها کنید من گهواره ی تکرارِ زندگی را رها کرده ام من همه چیز را بر گستره ی نمناکی رها کرده ام که خدایش دیگر به فراموشی سپرده است... از رنجی خسته ام که از آن من نیست با نامی زیسته ام که مال من نیست از تمام دردهایی گریسته ام که همزاد من نیست این بار بی دغدغه و بی رویا می خواهم به مرگی جان بسپارم که از آن خود خود من است...


نوشته شده در شنبه 85/7/1ساعت 1:6 صبح توسط غریب آشنا نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin