سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی

انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه
 پی چاره ام با حرفای الفبا نمی شه
 من که هیچ ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست
 تو از اون روزی که رفتی خوابیده ، پا نمی شه
 هی می گم کاشکه یه روز معجزه شه با همدیگه
 دو سه ساعتی بریم کنار دریا ، نمی شه
 آسمون دلش گرفته ، مث اخمای تو ا...ـ
یه گره افتاده رو پیشونیشو ، وا نمیشه
 نامتم با هام لجه ، می خوام بذارمش کنار
 انقدر بد باهام ، هر چی کنم تا نمی شه
 مگه کم ناز چشاتو کشیدم دسته گلم ؟
 که دیگه یه ذره خندتم مال ما نمیشه
 سرخیا مال تو ، هر چی زرده بفرس واسه من
 ماهی مثل تو که پنهون لای ابرا نمی شه
 دیدی خواستن میون من و تو رو ابری کنن ؟
تو نفگتی بهشون برید ،‌چه حرفا ، نمی شه ؟
 مگه از من چی شنیدی که یهو دلت شکست
 دل عاشق بیشتر از یک دفه رسوا نمی شه
 چه شبایی که نشستم تا سحر به این امید
 که به هر کسی به جز من بگی نه ، یا نمی شه
 روزی که خواستی بیای پیشم مث دیوونه ها
 از همه می پرسیدم پس چرا فردا نمی شه
 اینه رسمش ؟ تا یه چیز شنیدی باورت بشه ؟
این جوری که قصه مون عبرت دنیا نمی شه
 یعنی حق با شعر یه شاعر اون روزاش که گفت ؟
 برو مجنون واسه تو هیچ کسی لیلا نمی شه
 خوابتو دیدم و پرسیدم ازت کجا بودی ؟
 گفتی طولانیه قصه ، توی رؤیا نمی شه
 یادته ؟ تماس گرفتم که ببینم چی شده ؟
 گفتی بعدا ، جایی ام ،‌ صحبتش اینجا نمی شه
 دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بکشی
 خودتم خوب می دونی بدون امضا نمی شه
تو رو باید تو تمام کتابا ، نه کمته
 حرف تو خلاصه نیس ، پس توی انشا نمی شه
 چشاتو نمی شه گفت چه رنگیه بس که گلی
 هیچ چشی ، چش نزنم ، انقد زیبا نمی شه
 راستی تو منو یادت رفته ،‌آره ؟
 من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمی شه
 با خودت قرار گذاشتی دیگه اسممو نگی
 جمله هات تموم می شه ، با نمی خوام ، با نمی شه
 باشه هر چی تو بگی قبول ،‌ فقط اینو بدون
 حکم قتلمم بدی ،‌هیچی کسی زیبا نمی شه

نوشته شده در شنبه 87/8/25ساعت 1:42 عصر توسط غریب آشنا نظرات ( ) |

قلبم جایگاهی ست که تو را در بر گرفته و بی هیچ وجه حاضر به از دست دادنت نیست ، نمی گویم دلتنگم نمی گویم تنهایم تو را دارم و همین کافیست فقط کاش با یک نگاهت نویدی می دادی و انگاه دگر هیچ نمیخواستم مگر تو را .

 

 

و اما عشق ....

این بار عشق را می خوانم
با تمامی وجودم
با تمامی توانم
برای درک بهتر هستی
برای داشتن قلبی عاشق همچون فرشته ای خواستنی
عشق را نه در شب بلکه در سپیده صبح در لابه لای کتاب کودک همسایه به تصویر می کشم
تا در خاطرش عاشقی حک شود
و بیاموزد عشق ورزیدن را
و بداند تنهایی از آن آدمی نیست
بداند که عشق از آن او و دختر زیبا روی زمینیست
دل نوشته امروز :عشق مهمان مودبی است که ورود خویش را با ضربان قلب اعلام می کند


نوشته شده در شنبه 87/8/25ساعت 1:23 عصر توسط غریب آشنا نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin