سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
اندیشه کنان از خودم میپرسم
بعدِ من چه کسی نامت را صدا خواهد کرد؟
چه کسی بغضِ تو را میفهمد؟
چه کسی با خنده ی خود
به تو جان میبخشد؟
با خودم میگویم بعدِمرگم چه کسی با تو سخن میگوید؟
چه کسی راز ِ دل ِتنگِ تو را میداند؟
آن زمان که هوایِ چشمانِ قشنگت ابریست
بر دامن ِ کدامین صحرا خواهی بارید؟
من نباشم چه کسی همدم ِشب هایِ بلندت باشد؟
چه کسی شب همه شب بر سرِسجاده دعا خواهد کرد
تا که سالم باشی؟
چه کسی نذر ِخود به کبوترهای رضا
بابت رفع ِبلا از سرِ تو ادا خواهد کرد؟
چه کسی قولِ وفا خواهدد داد؟
چه کسی از تو تو را خواهد خواست؟
چه کسی لایقِ دنیای من است؟
بعدِ من چه کسی نامت را صدا خواهد کرد؟
چه کسی بغضِ تو را میفهمد؟
چه کسی با خنده ی خود
به تو جان میبخشد؟
با خودم میگویم بعدِمرگم چه کسی با تو سخن میگوید؟
چه کسی راز ِ دل ِتنگِ تو را میداند؟
آن زمان که هوایِ چشمانِ قشنگت ابریست
بر دامن ِ کدامین صحرا خواهی بارید؟
من نباشم چه کسی همدم ِشب هایِ بلندت باشد؟
چه کسی شب همه شب بر سرِسجاده دعا خواهد کرد
تا که سالم باشی؟
چه کسی نذر ِخود به کبوترهای رضا
بابت رفع ِبلا از سرِ تو ادا خواهد کرد؟
چه کسی قولِ وفا خواهدد داد؟
چه کسی از تو تو را خواهد خواست؟
چه کسی لایقِ دنیای من است؟
نوشته شده در چهارشنبه 88/7/8ساعت
3:45 عصر توسط همصدا نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |