سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
و تو پلک هایت را می بندی ...
چراغ مرده ...
اتاق خاموش ...
ثانیه ها تاریک ...
و لحظه ها بی رمق ...
می اندیشم به تو .. به شعرهای دو نفره ...
می اندیشم به تنها نگرانی ساده ای که
لحظه به لحظه مرا به پایانی عمیق ،
به جنونی غریب ،
به مرگ واژه ها ، نزدیک می کند ...
و تو پلک هایت را می بندی ...
و مرا تبعید می کنی ...
تبعید به خواب های ساده ای که دل خسته ام را می کشاند به هوس...
این روزها دیگر حتی مجالی برای انتظار های واهی نیست ...
و وهم دوری تو ، تنها واقعیتی ست حقیقی ...
با این همه از چیزی دلت نگیرد که فردا تو می مانی و
خواب هایی زودگذر که دیگر حتی مجالی برای کشف بوسه نمی دهد...
پس به آسمان بنگر ... در سیاهی تنها نقطه ای ست نورانی ... ماه ...
راز سر به مهر زندگیم را تنها ماه می داند و تو ...
تنها ماه میداند که حتی سایه ام را نیز دربه در کردی ...
همه چیز درست خواهد شد... ببین !
تنها تویی که در تاریکی زندگی اثر کردی و
تنها قلب مهربان تو ، رویایم را رنگین کرده ...
و تنها بوسه ی توست که چشم هایم را لبریز شرم می کند ... !
و جام جانم را از راز نگاهت پر می کنم تا نفس بکشم ...
و تو پلک هایت را می بندی ...
و بوسه ای بر پلک هایت ...
نام تو ...
و هم آغوشی نفس هایی گرم ...
اگه دیگه ندیدمتون.صبح بخیر.ظهر بخیر.شب بخیر
Design By : Pars Skin |